Availability Heuristic یا خطای در دسترس بودن رو با یک سؤال شروع میکنیم:
به نظر شما افراد شاغل در کدام یک از مشاغل زیر بیشتر در خطر جانی قرار دارند؟
• کشاورزی
• کارهای ساختمانی
• ماهیگیری
• پلیس
مطالعات نشون داده عموم افراد در پاسخ به این سؤال، گزینه آخر (پلیس) رو انتخاب میکنند. این در حالیه که طبق آمار، ماهیگیرها بیشتر در خطر از دستدادن سلامتی یا حتی جانشون هستند. پس چرا اولین گزینهای که انتخاب میکنیم، گزینه آخر یعنی پلیسه؟
پاسخ: خطای دسترسپذیری!
مثالهایی از خطای در دسترس بودن
سیگار کشیدن نمیتونه انقدرها هم برات بد باشه. پدربزرگ من روزی سه بسته سیگار میکشید و بیش از صد سال عمر کرد. یا منهتن واقعاً امنه. فردی رو میشناسم که وسط این شهر زندگی میکنه و هیچگاه در خونهاش رو قفل نمیکنه. حتی وقتی به سفر میره، دزد به آپارتمانش نمیزنه. ما چنین اظهاراتی رو برای این میگیم تا چیزی رو اثبات کنیم. اما اینا ثابتکننده هیچ چیزی نیستند. وقتی اینطور صحبت میکنیم، در برابر خطای در دسترس بودن تسلیم میشیم.
همچنین بخوانید: خطای تأیید چیست؟| جگرگوشههای خود را بُکش!
آیا کلمات انگلیسی که با حرف k شروع میشن، بیشتر از کلماتی هستند که k حرف سوم اونهاست؟ جواب: تعداد کلماتی که k حرف سوم اونهاست، بیش از دو برابر کلماتیه که با حرف k شروع میشن. چرا بیشتر مردم باور دارند که برعکس این درسته؟ چون میتونیم به کلماتی که با k شروع میشن، سریعتر فکر کنیم. اونها در حافظه ما در دسترسترند.
ما با استفاده از مثالهایی که خیلی ساده به ذهن میاد، تصویری از دنیا میسازیم. البته که این کار بیهوده است. چون در واقعیت، صِرفِ اینکه یه اتفاق راحتتر به ذهن ما خطور میکنه، دلیلی بر پرتکرارتر بودن اون نیست.
چرا دچار این خطا میشیم؟
بهخاطر خطای در دسترس بودنه که ما درک و برداشت صحیحی از ریسکها و خطرات در ذهن خود نداریم. پس دائماً ریسک قربانیشدن در سانحه هوایما، حادثه اتومبیل یا قتل رو بیش از اندازه تخمین میزنیم و خطر مردن به دلیل بیماریهایی مثل دیابت یا سرطان معده رو که کمتر چشمگیرند، کمتر از اندازه تخمین میزنیم. شانس بمباران بهمراتب کمتر از اون چیزیه که فکر میکنیم و شانس ابتلا به افسردگی بهمراتب بیشتر از تصور ماست. به بیان دیگه ما پیامدهای چشمگیر، پر زرقوبرق و پر سروصدا رو بیش از اندازه محتمل میدونیم و چیزی رو که ساکت یا نامرئی باشه در ذهن خود کوچک میپنداریم. تصور پیامدهای بسیار جذاب برای مغز ما آسونتر از وقایع پیشپاافتاده است.
ما تروماتیک فکر میکنیم نه کمّی.
خطای در دسترس بودن در مشاغل مختلف
پزشکان معمولاً قربانی خطای در دسترس بودن میشن. اونها درمانهای مورد علاقه خودشون رو دارند که ازشون برای تمام موارد احتمالی هم استفاده میکنند. ممکنه روشهای درمانی مناسبتری هم وجود داشته باشه؛ اما در قسمتهای دوردست ذهن دکترها جا خوش کرده. در نتیجه اونا روشی رو دنبال میکنند که بلدند. وضع مشاوران هم بهتر نیست. وقتی با یه مورد کاملاً جدید مواجه بشن، دستهاشون رو بالا نمیبرند و با حسرت نمیگن واقعاً چیزی نمیدونم به تو بگم. در مقابل به یکی از روشهای آشناتر خودشون رو میارند. مستقل از اینکه این روش مناسبه یا نه.
اگه چیزی به اندازه کافی تکرار بشه، ملکه ذهن ما میشه حتی اگه درست هم نباشه. رهبران نازی چندبار عبارت «مسئله یهود» رو مطرح کردند تا بالأخره عموم مردم بهعنوان یه مسئله جدی به اون نگاه کنند. کافیه کلمات بشقابپرنده، انرژی حیاتی یا کارما رو به اندازه کافی تکررار کنی تا مردم باورشون کنند.
مدیریت و خطای در دسترس بودن
این خطا یه صندلی ثابت در میز هیئت مدیره شرکتها هم داره. اعضای هیئت مدیره معمولاً هر سه ماه یکبار بهجای موارد مهمتری مثل حرکت هوشمندانه رقیب، کاهش انگیزه کارمندان یا یه تغییر پیشبینینشده در رفتار مشتری، در مورد آنچه مدیریت ارائه کرده، بحث میکنند. اونها تمایل ندارند در مورد چیزایی که تو دستور جلسه نیست، صحبت کنند. بهعلاوه مردم اطلاعاتی رو که ساده به دست میاد، ترجیح میدن؛ چه داده اقتصادی باشه چه دستورالعملها. اونها بر اساس این نوع اطلاعات تصمیم میگیرند؛ نه اطلاعاتی که مرتبطتره اما سختتر به دست میاد. به دلیل اینکه معمولاً با نتایج فاجعهباری مواجه میشن.
برای مثال ده ساله که میدونیم فرمول بلک شولز برای قیمتگذاری محصولات مالی فرعی مؤثر نیست؛ اما راهحل دیگهای نداریم، پس با یه ابزار نادرست ادامه میدیم. مثل اینه که بدون نقشه در شهر خارجی باشی و بعد نقشه شهر خودت رو از جیب دربیاری و در یه شهر دیگه از اون استفاده کنی. ما اطلاعات غلط رو به نبود اطلاعات ترجیح میدیم. یکی از دلایلی که خیلی از بانکها ضررهای میلیاردی دادند، خطای در دسترس بودنه.
فرانک سیناترا چه آوازی میخونه؟ «اوه قلب من تند میتپه! و همهاش به این خاطره که تو اینجا نیستی! وقتی در کنار دختری که عاشقش هستم نباشم، عاشق دختری میشم که کنارم هست». این یه مثال عالی از خطای دسترسپذیری است.
راهکار رهایی از خطای در دسترس بودن
با گذروندن وقت خود با کسانی که متفاوت با تو فکر میکنند یا تجربه و مهارتشون با تو متفاوته، میتونی از خودت در برابر این خطا محافظت کنی. ما برای غلبه بر خطای در دسترس بودن، به ورودیهایی از جانب بقیه نیاز داریم!
همچنین بخوانید: خطای مرجعیت چیست؟| تسلیم مرجعیت نشو!
صنعت داروسازی
گاهی اوقات در صنعت داروسازی و حین تولید دارو، زمانی که مشکلی پیش میاد، همه دنبال یک سری خطاهای معمول هستند، چون بارها و بارها اون خطا اتفاق افتاده. به دلیل تکرار چندین و چندباره این خطاها، ذهن ما هرگز سمت دلایل و احتمالات دیگه برای وقوع خطا نمیره. بذارید با یک مثال شفافترش کنیم:
یک شرکت تولیدکننده دارو در داخل کشور برای تولید یکی از داروهاش همیشه از یک شرکت خارجی ماده اولیه خاصی رو وارد میکرد و بهطرز عجیبی کیفیت داروهای تولیدی در بچهای مختلف در طول سال باهم متفاوت بود. برای توجیه این اتفاق سادهترین دلیل این بود که کیفیت ماده اولیه که این سری وارد شده با سریهای قبل فرق داشته. تا حدودی این حرف درست بود؛ اما هیچوقت دنبال منشأ این اتفاق نرفتند و تو همین مرحله رهاش کردند. اونا دچار خطای در دسترس بودن شدند!
بعدها با بررسیهای بیشتر متوجه شدند کیفیت داروهایی که از مواد اولیه نیمه اول سال تولید میشد، نسبت به نیمه دوم سال پایینتره. بعد از تحقیقات بیشتر دریافتند که این ماده نسبت به دما حساسیتهایی داره، اما چون تو اروپا معمولاً هوا خیلی گرم نیست؛ وقتی حملونقل صورت میگیره تفاوتی در کیفیت ایجاد نمیشه. شروع ماجرا زمانی بود که دارو وارد ایران میشد. این مواد از فرودگاه و با ماشینهای معمولی حمل بار به شرکت فرستاده میشد و اگه فصل سرد سال بود، عملاً تفاوتی در کیفیت نداشت؛ اما اگه وسط گرمای تابستون بود، کیفیت داروی تولیدی تحت تأثیر قرار میگرفت.
چه تو زندگی شخصی و چه کاری، این خطا همراهمونه و اگه بشناسیمش، بهتر میتونیم مشکلاتی رو حل کنیم که شاید کمتر کسی قادر به حلش باشه.
منبع:
کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» | بخش یازدهم