با یه سؤال کوچیک و ساده شروع میکنم: فکر میکنی باخ چند قطعه موسیقی ساخت؟ با پاسخ به این سؤال میتونی بببینی آیا تو هم دچار بیشاعتمادی هستی یا نه! یه بازه انتخاب کن. مثلاً بین 100 تا 500. هدف اینه که پیشبینی 98 درصد درست باشه و تنها دو درصد انحراف داشته باشه. موزیسین مورد علاقه من، یوهان سباستین باخ رو میشه هر چیزی نامید بهجز کسی که تنها یه تجربه ناموفق در کارنامهاش داشته باشه. او کارهای بسیاری خلق کرد. در پایان این بخش اشاره خواهم کرد که او چند کار ساخته.
خطای بیشاعتمادی چیست؟
ما چقدر باید به دانستههای خودمون اعتماد داشته باشیم؟ هاوارد رایفا و مارک آلپرت که روانشناس هستند، برای پاسخ به این سؤال با صدها نفر مصاحبه کردند. اونا از شرکتکنندگان خواستند مقدار کل تولید تخممرغ آمریکا رو تخمین بزنند. یا تعداد جراحان و پزشکان که شماره اونها در لیست شماره اداری تلفنهای بوستون وجود داره. یا تعداد ماشینهای خارجی وارد شده به آمریکا یا حتی درآمد ناشی از عوارض کانال پاناما به میلیون دلار. شرکتکنندگان میتونستند هر بازهای رو که میخواستند، انتخاب کنند. اما نباید بیش از 2 درصد اشتباه میکردند. نتایج شگفتآور بود. در بررسی نهایی مشاهده شد بهجای 2 درصد، 40 درصد خطا وجود داشت. محققان این پدیده شگفتانگیز رو بیشاعتمادی مینامند.
همچنین بخوانید: خطای قبل از اینکه اوضاع بهتر بشه، بدتر میشه
خطای بیشاعتمادی و اقتصاد
بیشاعتمادی در پیشبینیها هم اتفاق میافته و مثل پیشبینی وضع بازار بورس در سال آینده یا درآمد یه شرکت در سه سال آینده. ما دائماً دانش و تواناییهای خودمون رو دستبالا میگیریم. اونم به مقدار زیاد. اثر بیشاعتمادی ارتباطی با نتیجه نهایی تخمین نداره؛ بلکه در اون اختلاف بین «اونچه شخص میدونه» و «اونچه فکر میکنه میدونه»، مهمه. جالبه بدونید که متخصصان بیش از عامه مردم در معرض بیشاعتمادی هستند. اگه از یه استاد اقتصاد بخواهید قیمت نفت رو در 5 سال آینده پیشبینی کنه، به اندازه جواب یه نگهبان باغوحش از واقعیت فاصله خواهد داشت. با وجود این استاد پیشبینی خودش رو با قطعیت ارائه خواهد کرد.
مثالهایی از خطای بیشاعتمادی
بیشاعتمادی محدود به اقتصاد نمیشه. تحقیقات نشون دادند 84 درصد فرانسویها گمان میکنند در عشقورزیدن بالاتر از حد متوسط هستند. بدون اثر بیشاعتمادی این مقدار باید دقیقاً 50 درصد باشه. چرا که هرچه باشه، میانه آماری 50 درصده و نیمی از افراد از اون بالاتر نیمی پایینترند. در یه تحقیق دیگه 93 درصد تمام دانشآموزان آمریکایی، تصور میکردند در رانندگی بالاتر از حد متوسط هستند و 68 درصد از اعضای هیئت علمی دانشگاه نبراسکا معتقد بودند جزء 25 درصد برتر مدرسان هستن. مؤسسان شرکتها و افراد در شرف ازدواج هم خودشون رو متفاوت میبینند. اونها فکر میکنند میتونند بر غیرممکنها پیروز بشند.
در واقع اگه اثر بیشاعتمادی در کار نبود، فعالیتهای سرمایهگذاری بسیار کمتر بودند. مثلاً هر رستورانداری امیدواره رستوران اون میشلین استار بعدی باشه که یه مجموعه رستوران زنجیرهای در آمریکاست. البته آمارها نشون میدن بیشتر اونا بعد از 3 سال رستوران خودشون رو تعطیل خواهند کرد. سود سرمایهگذاری در رستورانها اندکی کمتر از صفره.
بهندرت پیش میاد یه پروژه در زمان کوتاهتر و با هزینه کمتر از مقدار پیشبینی شده تکمیل بشه. برخی افزایشها در زمان و هزینه بسیار چشمگیر هستند، مثل ایرباس A400M، خانه اپرای سیدنی و تونل بزرگ بوستون. هرچقدر بخواهید میشه به این لیست اضافه کرد. چرا؟ اینجا دو چیز دست به دست هم دادن: اول همون بیشاعتمادی که به اون اشاره شد، دوم کسانی که مستقیماً درگیر پروژهاند، تمایل دارند هزینهها رو کمتر از اونچه هست، در نظر بگیرند. مشاوران، پیمانکاران و تهیهکنندگان مشمول این قضیه میشن. سازندگان با ارقام خوشبینانه ترغیب میشن و سیاستمداران هم در خلال فعالیتهای خودشون رأی جمع میکنند. ما این موضوع رو در فصل 89 کتاب بررسی میکنیم.
چرا دچار خطای بیشاعتمادی میشیم؟
علت رواج بیش از اندازه بیشاعتمادی و پیچیدگی تأثیر اون، تحریکنشدن بهواسطه انگیزههاست. بیشاعتمادی غریزی و خالصه و اثر معکوسی مانند کماعتمادی هم وجود نداره که تعدیلش کنه. شاید برای برخی خوانندگان عجیب نباشه که بیشاعتمادی در مردان شدیدتره و زنان کمتر از مردها دانش وتواناییهای خودشون رو دستبالا میگیرند. مشکل اینجاست که تنها افراد خوشبین در معرض بیشاعتمادی قرار نمیگیرند. حتی افراد بدبین هم خودشون رو دستبالا میگیرند البته به میزان کمتر.
در نتیجه آگاه باش که تو معمولاً دانش خودت رو دستبالا میگیری. به پیشبینیها بدبین باش. بهخصوص اونایی که از جانب افراد به اصطلاح متخصص ابراز میشن. با تعیین برنامههات سناریوی بدبینانه رو در نظر بگیر. اینگونه برای قضاوت واقعبینانهتر از شرایط، امکان بهتری داری.
همچنین بخوانید: چرا ابرها را به شکلهای گوناگون میبینید؟| توهم دستهبندی
برمیگردم به سؤالی که در ابتدا مطرح کردم. یوهان سباستین باخ 1127 قطعه از خودش بهجای گذاشته که البته میتونه بسیار بیشتر هم باشه و به مرو برخی از اون قطعهها از بین رفته باشه.
صنعت داروسازی
به جرئت میشه گفت تقریباً همه افراد معتقدند کاری که انجام میدند بینقص و بینظیره و احتمالاً فرد دیگهای از پس انجام این کار برنمیاد! بیشاعتمادی! تجربه شخصی چندین نفر از بزرگان صنعت داروسازی در بخش تولید، بهطور واضح نشون میده بروز خطاهای بزرگ در خط تولید بیشتر از اینکه توسط نیروهای تازهکار اتفاق بیفته، توسط افراد باتجربه و کاربلد رخ میده.
دلیل این اتفاق رو میشه حدس زد: معمولاً افراد جوانتر و کمتجربه اگر در مورد چیزی اطلاعات کافی نداشته باشند، سؤال میپرسند و راحتتر دنبال یادگیری میرن. اما هرچه افراد سابقه کار و تجربه بیشتری داشته باشند، بهخاطر خطای بیشاعتمادی، کمتر سؤال میپرسند و به دانستههای خودشون بیشتر اعتماد میکنند. خطاهای بزرگ دقیقاً از همینجا شکل میگیره.
یه مدیر تولید حرفهای، میتونه خطاهای ممکن رو پیشبینی کنه و مدام اونها رو در معرض دید کارکنانش قرار بده تا همیشه جلوی چشمشون باشه و کمتر دچار خطای بیشاعتمادی بشن.
منبع:
کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» | بخش پانزدهم