دکتر اکبر عبداللهی اصل

دکتر اکبر عبداللهی اصل

دکتر عبداللهی 27 خردادماه سال 52 در نجف آباد متولد شد. دوره دبیرستان رشته ریاضی رو انتخاب کرد و جزء دانش‌­آموزان المپیاد فیزیک بود که اتفاقاً تا مرحله استانی هم ادامه‌­اش داد. البته به گفته خودش، با اینکه در رشته ریاضی تحصیل می‌­کرد، به دلایل نامعلومی در کنکور تجربی شرکت کرد. کنکور تجربی سال 71 همانا و قبولی در رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران با رتبه 300-200 هم همانا. هم‌­زمان با شروع دوره دانشجویی، به فعالیت‌­هایی مثل ترسیم اَشکال و کارهای گرافیکی کتاب‌­های کنکور مؤسسه اندیشه‌­سازان فرهاد میثمی، مشغول بود و در کل تا پیش از شروع پایان‌نامه، دستی بر فعالیت­‌های کامپیوتری و برنامه‌­نویسی و … داشت. سال 75 با دکتر کبریایی‌­زاده، که به تازگی مدیر کل سازمان شده بود، تزش رو شروع کرد. البته این تز حدوداً 3 سال و نیم طول کشید. به دنبال ورود دکتر کبریایی­‌زاده به سازمان، دکتر عبداللهی هم وارد بخش‌­های مختلف سازمان شد و فعالیتش رو به‌­عنوان سوپروایزری کامپیوتر و دیتا آنالیز شروع کرد. بعد از یک وقفه کوتاه به­‌خاطر رفتن به خدمت سربازی، فعالیتش رو به‌­صورت تمام وقت در سازمان از سر گرفت. این فعالیت‌­ها تا سال 88 که مدیر کل شد، ادامه داشت اما با عوض شدن دولت، یک جورهایی مجبور به ترک سازمان شد (یا به قول خودش، اتوبوس بعدی که اومد، اتوبوس قبلی باید محل رو ترک کنه!). بعد از این دوره با پیشنهاد هلدینگ سبحان، به­‌عنوان مدیر برنامه‌­ریزی به­‌مدت یک سال و نیم فعالیت کرد. در سال 90 اولین تجربه حرفه‌­ای در صنعت رو با سمت مدیر عاملی در شرکت عبیدی شروع کرد و تا سال 92 هم فعالیتش رو ادامه داد و به گفته خودش استارت جهش و تحول شرکت داروسازی عبیدی رو زد.

بخشی از صحبت­های دکتر عبداللهی در مورد نسل قدیم و جدید داروسازی رو از زبان خودشون بخونیم:

«من معتقدم کل نسل قدیم کشور، نه فقط داروسازان، هرآنچه که کردند، دستشون درد نکنه اما باید مسئولیت رو تحویل بدن و برن. در صنعت دارو چیزی به اسم تبادل نسل‌­ها رخ نداده. شما اگر دقت کنید می‌­بینید نسل جدید به­‌عنوان کارشناس در غذا و دارو فعالیت می­‌کنن اما اون تبادل اتفاق نیفتاده. در واقع سرد و گرم چشیده­‌های داروسازی باید میومدن و آموزه­‌ها، تجربیات و خطاهاشون رو نسل به نسل منتقل می­‌کردن. ما الان تصمیم‌­گیرنده­‌هایی داریم که هیچ تجرب‌ه­ای ندارن و به­‌طور مثال عیناً خطاهای من در سال 74 رو تکرار می­کنن! اشتباهی که من کردم رو تو نکن. این چیزیه که اتفاق نمی­‌افته و راه­‌حلش اینه که غرور رو کنار گذاشت. من خودم رو آدم سنت‌­شکنی می­دونم چون لزوماً سنت­‌ها درست نیستند».